در سالهای اخیر و همزمان با رشد بیوقفه اقتصاد دیجیتال، اکوسیستم رسانه با تغییراتی بنیادین روبهرو شده است؛ تغییراتی که نهتنها شیوه تولید محتوا را متحول کرده، بلکه ساختار سنتی جریان اطلاعات را نیز در معرض دگرگونی قرار داده است. بررسیها نشان میدهد روند تمرکز قدرت در دست پلتفرمهای بزرگ دیجیتال، به شکافی نابرابر میان تولیدکنندگان محتوای حرفهای و توزیعکنندگان پلتفرمی منجر شده که پیامدهای آن میتواند آینده صنعت رسانه را با چالشهای جدی مواجه کند.
حاکمیت پلتفرمها؛ از یک بستر میزبانی تا یک نهاد سیاستگذار
تحولات دیجیتال، نقش پلتفرمها را از «مسیر عبور محتوا» به «تنظیمکننده اصلی اقتصاد رسانه» تغییر داده است. پلتفرمهایی که در ابتدا تنها بستر انتشار محتوا بودند، اکنون با تکیه بر الگوریتمهای پیچیده و مدلهای تجاری چندلایه، کنترل بخش بزرگی از توزیع محتوا و درآمد ناشی از آن را در اختیار گرفتهاند. این تغییر ساختاری موجب شده رسانههایی که بر پایه تجربه، نیروی انسانی متخصص و استانداردهای حرفهای فعالیت میکنند، در برابر پلتفرمهایی قرار بگیرند که بدون تولید محتوای اختصاصی، سهم اصلی اقتصاد رسانه را جذب میکنند. کارشناسان معتقدند این وضعیت مشابه «جابهجایی مرکز ثقل» در اقتصاد رسانه است؛ جابهجاییای که باعث شده تصمیمگیری درباره میزان دیدهشدن یک محتوا، نه توسط معیارهای حرفهای یا نیازهای اطلاعاتی جامعه، بلکه توسط الگوریتمهای انحصاری و غیرشفاف پلتفرمها شکل گیرد.
رسانههای رسمی و متخصص برای تولید محتوای اصیل، گزارشهای میدانی، تحلیلهای عمیق و روایتهای دقیق، نیازمند صرف هزینههای قابل توجه هستند. این هزینه شامل نیروی انسانی آموزشدیده، تجهیزات حرفهای، دسترسی به منابع معتبر و زمان طولانی برای تحقیق و تدوین است. با این حال، بررسیهای اقتصادی نشان میدهد سهم این رسانهها از درآمدهای دیجیتال بهشدت کاهش یافته و بخش عمده این درآمدها به پلتفرمها اختصاص پیدا کرده است. در چنین فضایی، تأمین منابع مالی برای ادامه فعالیت رسانهها دشوار شده و برخی از آنان ناچار به کاهش نیرو، کمکردن تولید محتوای تحقیقی یا حرکت به سمت محتوای سبک و عامهپسند شدهاند؛ روندی که میتواند کیفیت جریان اطلاعرسانی در کشور را تحت تأثیر قرار دهد. یکی از چالشهای جدی رسانههای حرفهای، رقابت با موج محتوای سریع، سطحی و کمهزینه است که در بسیاری از پلتفرمها بازدید بیشتری جذب میکند. از آنجا که الگوریتمها بر اساس میزان تعامل کاربران عمل میکنند، محتوایی که احساسات سریعتری برمیانگیزد، معمولاً بیشتر دیده میشود حتی اگر از نظر ارزش اطلاعاتی بسیار پایینتر از گزارشهای تخصصی باشد. این موضوع موجب شده رسانههایی که برای تولید محتوا استانداردهای حرفهای را رعایت میکنند، عملاً در موقعیتی نابرابر قرار گیرند و بخش مهمی از نقش تأثیرگذار خود در فضای عمومی را از دست بدهند.
تغییر توازن قدرت در رسانه تنها یک مسئله اقتصادی نیست؛ بلکه پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی دارد. کارشناسان هشدار میدهند کاهش نقش رسانههای معتبر در برابر محتوای غیررسمی میتواند به گسترش اخبار نادرست، کاهش اعتماد عمومی، افزایش وابستگی به منابع خارجی و تضعیف توان تحلیل جامعه منجر شود. در شرایطی که پلتفرمها بر اساس منطق تجاری عمل میکنند، اولویت آنها نه افزایش سواد رسانهای جامعه یا تقویت کیفیت اطلاعات، بلکه جذب تعامل و حفظ کاربران است. این رویکرد ممکن است در بلندمدت به تضعیف ساختار آگاهی عمومی منجر شود.
با توجه به روندهای موجود، کارشناسان حوزه رسانه خواستار تدوین سازوکارهای جدید برای بازگرداندن تعادل به اقتصاد رسانه هستند. پیشنهادهای مطرحشده شامل موارد زیر است:
- تدوین قوانین مشخص درباره سهم رسانهها از درآمدهای دیجیتال
- ایجاد شفافیت در سازوکارهای اولویتدهی پلتفرمها
- حمایت از رسانههای تخصصی و مستقل
- توسعه پلتفرمهای بومی با تمرکز بر محتوای حرفهای
- شکلدهی به نظام منسجم تنظیمگری برای اقتصاد رسانه
- تقویت زیرساختهای توزیع امن، سریع و عادلانه محتوا
کارشناسان تأکید میکنند بدون مداخله هدفمند، روند کنونی میتواند جایگاه رسانههای رسمی را بهتدریج تضعیف کرده و آینده اکوسیستم اطلاعرسانی کشور را با تهدیدهای بلندمدت مواجه کند.
هلدینگ اطلس
هلدینگ اطلس با اشاره به اهمیت نقش رسانههای مسئولیتپذیر در ارتقای آگاهی عمومی، اعلام میکند که این مجموعه توسعه خدمات خود را بر پایه حمایت از تولیدکنندگان محتوا، تقویت کیفیت اطلاعرسانی و گسترش زیرساختهای بومی رسانهای ادامه خواهد داد. هلدینگ اطلس تأکید میکند که حفظ اقتصاد پایدار برای رسانههای مستقل، شرط اصلی تقویت جریان اطلاعات معتبر در کشور است و این مجموعه در چارچوب مسئولیت اجتماعی خود، از فعالیتهایی که به بهبود وضعیت رسانههای تخصصی و حرفهای کمک میکند حمایت خواهد کرد.